نمایش جزئیات مطلب

راه بی‌پایان

قوت اله یگانه به عنوان یکی از راهداران وظیفه‌شناسی زنجانی، نمونه بارز ایثار و فداکاری در کولاک گردنه‌های برفی است و آرامش خود را در نجات هموطنان خود می‌داند.

راه بی‌پایان

به گزارش روابط عمومی اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان زنجان، به بهانه سالروز تاسسیس سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای گفتگوبا راننده پیشکسوت راهداری که عشق به کارش را از چشمانش می توان خواند ترتیب داده ایم که در ادامه با هم می خوانیم.

قوت اله یگانه به عنوان یکی از راهداران وظیفه‌شناسی زنجانی، نمونه بارز ایثار و فداکاری در کولاک گردنه‌های برفی است و آرامش خود را در نجات هموطنان خود می‌داند.

مرد روزهای سخت است و در شرایط سخت جاده‌ها، همواره آماده است، مردی که گرمای نفس‌هایش، اقتدار و هیبت سرما و زمستان را می‌شکند.

از گذشته که می‌گوید چشم‌هایش برق می‌زند و انگار همان لحظه است که کسی را از خطر نجات داده است.

همپای کوه‌های سرافراز، ایستاده است تا راه‌های زمستان باز بماند و کولاک و برف، مسافران زمستانی را نترساند.

فصل سرما و زمستان که فرا می‌رسد و برف و یخبندان مناطق مختلف کشور را فرا می‌گیرد، او نگران است و هر ده دقیقه یکبار از پنجره راهدارخانه به بیرون نگاه می‌کند، آرام و قرار ندارد، پیچ رادیو را می‌چرخاند و در تلاش است تا از وضعیت جاده‌ها خبردار شود، برف به شدت در حال بارش است و او آماده است تا در صورت ایجاد مشکل حتما وارد عمل شود.

قوت‌اله یگانه، راننده خوشنام و وظیفه‌شناسی است که ۳۰ سال با تمام سختی‌ها و مشکلات موجود این شغل را ادامه داده و عاشق کارش است.

از او می‌خواهم کمی درباره خودش برایمان بگوید، عنوان می کند: متولد سال ۱۳۵۱ هستم، صاحب ۳ فرزند و بیش از ۳۰ سال است در این شغل فعالیت دارم و تنها علاقه باعث شده است به این کار ادامه دهم.

می‌گوید: راهداری عشقی می‌طلبد که اگر در درون فرد این عشق به خدمت‌رسانی نباشد، نمی‌تواند در این شغل سخت دوام بیاورد، امروز بسیاری از مردم با ناملایمات این شغل آشنا هستند و می‌دانند که در سرمای زیر ۱۰ درجه آن هم در میان کولاک، کمک کردن به خودرویی که در میان راهی مسدود متوقف مانده و حتی راه را نیز نمی‌شناسد چقدر سخت است، اما در نهایت تنها عشق به کار می‌تواند هر راهداری را به ادامه کارش امیدوار کند.

ادامه می‌دهد: آرامش من در سخت‌ترین لحظات کاری هنگامی است که به شهروندان کمک می‌کنیم تا گرفتار کولاک نشده و در راه نمانند.

کمی مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: چند سال قبل به علت بارش سنگین برف در استان زنجان اکثر محورها مسدود شده بود، یکی از این محورها روستای حسین‌آباد در شهرستان ماه‌نشان بود که حدود ۳ متر برف باریده و محور مسدود بود، در مدت زمان تلاش برای بازگشایی محور، آذوقه و اقلام خوراکی در بین مسافران توزیع کردیم با گسیل ماشین‌های کمک‌دار راهداری، سرنشینان خودروها بدون هیچ مشکلی در منزل روستاییان اسکان داده شدند و پس از ۴ ساعت تلاش راهداران، قسمت‌هایی از مسیر بازگشایی شد.
شدت سرما و کولاک افزایش می‌یافت و ما همچنان در تلاش بودیم، دستان یخ‌زده از سرما و خستگی دیگر رمقی برایمان نگذاشت اما اینکه کسی در این سرما جانش را از دست دهد برایمان غیرقابل قبول بود، لحظه‌ای کار را متوقف نکردیم و با تمام قوا مشغول شدیم.

تلاش‌ها همچنان ادامه داشت، ساعت ۲۲ شد، رانندگان پشت سر هم مبهوت چسبیده بودند، ساعت حدود یک بامداد بلاخره قسمت‌هایی از مسیر باز شد، به فاصله نیم ساعت به خاطر بارش برف و سرعت وزش باد و کولاک شدید، مسیر باز شده، دوباره بسته شد. از پای نایستادیم و با مداومت قسمتی از مسیر را باز کردیم، خودروها می‌لغزیدند به هر زحمتی با هل دادن‌های فراوان دو کامیونت و سه سواری توانستند حرکت کنند. بعد از توقفی یک ساعته برای خروج از بحران حرکت کردیم اما مسیر قفل بود. دور زدیم و دوباره جاده ناپیدا و دما منفی ۸ درجه شد، از دور نوری به چشم می‌خورد، گویی علامت می‌دادند، با خودم گفتم خیالاتی شده‌ام، به همکارم آقا رحیم گفتم تو هم آن نور را می‌بینی، شیشه را پایین کشید و گفت چیزی نیست، از خستگی خیالاتی شدی، بدون اینکه به حرف‌هایش توجه کنم بلافاصله پشت سر ماشین نمک‌پاش حرکت کردم به هر زحمتی بود پس از ۳ ساعت رسیدیم، دو متر برفی که روی ماشین نشسته بود را کنار زدیم، درب ماشین یخ زده بود و باز نمی‌شد با تلاش فراوان بلاخره باز کردیم و دوسرنشین را بیرون کشیدیم، به سختی نفس می‌کشیدند و بهت‌زده ما را نگاه می‌کردند با یک لیوان چای داغ در راه‌ماندگان را مهمان کردیم، آری او که بالاست، سرنوشت آنها را از سر نوشت.